10 شوال 1445 Thursday, 18 April , 2024
22
سی‌ودومین نمایشگاه کتاب

رونمایی و جشن ۲۰ هزارتایی‌ شدن «مجید بربری» برگزار شد

  • کد خبر : 55
  • 10 اردیبهشت 1398 - 17:55
رونمایی و جشن ۲۰ هزارتایی‌ شدن «مجید بربری» برگزار شد
کتاب «مجید بربری» نوشته «کبری‌خدابخش‌ده‌حقی» از انتشارات دارخوین در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی رونمایی شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، مراسم رونمایی کتاب «مجید بربری» با محوریت شهید قربانخانی، عصر امروز (سه‌شنبه دهم اردیبهشت) در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.

در این مراسم که با حضور خانواده شهید مجید قربانخانی برگزار شد، احمدی، مدیر انتشارات دارخوین، با اشاره به حیرت‌انگیزبودن فروش این کتاب اظهار داشت: خدا را شاکرم که توفیق میزبانی خانواده معزز شهید قربانخانی را داشتم. حقیقت این است که انتشارات ما در اصفهان است و شهید قربانخانی اهل یافت‌آباد تهران. خودمان هم نمی‌دانیم این کتاب چگونه سر از انتشارات ما درآورده است. فقط این موضوع مسلم است که ورود این کتاب به انتشارات ما، باعث رشد انتشارات بوده است. این یک اتفاق بی‌سابقه بوده که حدود چهار هزار نسخه از یک کتاب را تک‌فروشی کردیم.

در ادامه این برنامه، پدر شهید با تشکر از ناشر و نویسنده این کتاب افزود: مجید واقعاً شهید شاخصی است. سیستم کاری این شهید با تمام شهدا فرق دارد. به خاطر همین به این شهید «حر شهدای مدافع حرم» می‌گویند. مجید یک بچه دست و دلباز و باعاطفه بود. تمام حقوقش را خرج افراد ضعیف و نیازمند می‌کرد. خودم به مجید حسودی‌ام می‌شود که از کجا به کجا رسید. ما خوشبخت‌ترین آدم‌های کره زمین هستیم. یک پسر داشتم که به اهل بیت (ع) هدیه کردم. اگر ده پسر هم داشتم، این کار را می‌کردم.

مجید عاقبت‌به‌خیر شد. هر پدر و مادری آرزوی عاقبت‌به‌خیری فرزند خود را دارد. به نظرم نان حلال و شیر مادر در تربیت و عاقبت‌به‌خیری فرزند موثر است. من معتقدم که دست‌به‌خیربودن مجید او را نجات داد. من به مجید افتخار می‌کنم و به او می‌نازم. الان هم مجید من را رها نکرده است. خوش‌به‌حال مجید که ره صدساله را یک‌شبه طی کرد. به تیپ مجید همه چیز می‌آمد به جز شهادت. این عنایت ویژه اهل‌بیت به مجید بود.

مادر شهید قربانخانی هم ضمن ابراز تشکر و قدردانی از عوامل تهیه و تدوین کتاب گفت: داداش مجید همه چیز من بود. مجید بدون خداحافظی به سوریه رفت و حسرت خداحافظی ازش به دل من مانده بود و باور نمی‌کردم این‌طوری برگردد. در این سه سال منتظر بودم که برگردد. برای یک مادر خیلی سخت است که با استخوان‌های سوخته فرزندش مواجه شود. مجید حضرت زهرا را در خواب دیده بود و حضرت به او گفته بود مهمان خودم هستی. دوستان مجید به من گفتند که پهلوی مجید تیر خورده. من وقتی مجید را دیدم، یک لحظه مجید را فراموش کردم و یاد حضرت زهرا افتادم که مثل ایشان پهلویش ضربه خورده و سوخته بود. من بعد از دیدن مجید فهمیدم شهادت چقدر می‌تواند زیبا باشد.

یک روز در برنامه زنده‌ای بودم، از من پرسیدند چه از مجید می‌خواهی؟ گفتم هیچی، فقط می‌خواهم که برگردد و از زیر قرآن ردش کنم. من مجید را به حضرت علی‌اکبر هدیه کردم و در کربلا از امام حسین خواستم که مجید را در خواب ببینم. آقا امام حسین هم مجید را در روز تولد علی اکبر (ع) به من هدیه کرد و در روز ولادت حضرت رقیه تشییع شد.

در پایان این مراسم کیک رونمایی کتاب «مجید بربری» توسط پدر و مادر این شهید بزرگوار بریده شد.

لینک کوتاه : https://ndarkhovain.ir/?p=55
  • نویسنده : علیرضا محمدی
  • ارسال توسط :
  • منبع : defapress.ir
  • 1293 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.